آرتین عزیزمآرتین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
آراد عزيزمآراد عزيزم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

مادرانه

دلبندم، بند بند دلت را به خدايى بسپار كه بيشتر از من هوايت را دارد....

عشق

بگو، بخند، زيبا زندگى كن. عمر زود تمام ميشود...       ...
3 مهر 1398

آرتينم كلاس اولى شد

آرتین جانم بالاخره رفت کلاس اول هنوز باورش نه تنها برای من بلكه برای همه سخته که " اِاِاِاِ " آرتين شما كي اينقدر بزرگ شدي🙂 روز اولی که رفتی مدرسه ۳۱ شهریور بود، جشن شکوفه ها. آرتین جانم شما برای همچین روزی خیلی انتظار کشیدی، خداروشکر میکنم که هم برای مهد رفتنت و هم برای مدرسه رفتنت ذوق و اشتیاق داشتی و این موضوع از نگراني من خیلی خیلی کم كرد. ولي هركاري كردم نتونستم لب و دهنم يا اشكام رو جمع كنم وقتي ديدم رفتي تو صف كلاس اولي ها ايستادي.... آرتينم چقدر زود بزرگ شده بود... معلمتون خانوم كلانتري رو خيليها بهم پيشنهاد داده بودن حتي خاله عاطفه مدير مهد. من و بابي هم موقع ثبت نام از مدير مدرسه آقاي يوسفي خواهش كرديم كه آرتين رو تو كلاس...
3 مهر 1398

۵ تا ۷ سالگی آرتینم

آرتین جونم ببین چقدر کوچولو بودی رفتی مهد                                                                                                     ...
3 مهر 1398

کتاب های کلاس اول آرتینم

امروز رفتم کتاب های کلاس اول آرتین رو گرفتم. تو این چند وقته که زیاد میرم مدرسه برای کارهای ثبت نام و.... هر دفعه بغض دارم، دستم خودم نیست خودش میاد ، امروز هم همین حالتی شدم دوباره☹️ ولی یه خوشحالی داشتم که اخجون بعد از ۳۰ سال دوباره کتاب فارسی کلاس اول رو میبینم. اما کلی حالم گرفته شد، هرچی گشتم اون سگ و گربه که دنبال هم میکنن رو پیدا نکردم اصلا حتی یه نشونه از اونموقع ها نیست تو کتابای الان... چقدر ناراحت شدم وقتی دیدم به جای اینکه بنویسند “بابا آب داد” نوشتند”مردم در مسجد چه میکنند” من اگر نویسنده کتاب کلاس اول بودم حتما تو پی نوشت مینوشتم”مردم در مسجد دروغ های بزرگ میشنوند” این جمله بماند به یادگار از مامی... ...
13 شهريور 1398

جشن پايان پيش دبستاني آرتين

من از خداي مهربونم به اندازه هرچي آب روي كره زمين هست ممنونم بخاطر پسراي خوبي كه دارم 🏻 آرتين عزيزم باورم نميشه اون پسر كوچولوئه يكماهه الان اينقدر مرد و آقا شده كه پايان پيش دبستانيش رو براش جشن گرفتند... از خدا ميخوام هميشه سايه اش بالا سر تو و آراد باشه🤲🏻. خوشگله مامي برامون هميشه بمون. ما ميخواهيم جشن بگيرم موفقيتهاي بزرگ زندگيت رو، هميشه بهت گفتم آراد خيلي خوشبخته برادري مسئول مثل شما داره. دوستت دارم مامي جونم ️ خرداد ٩٨ رستوران كودك مونولو...
12 شهريور 1398

سفر مشهد/ تيرماه ٩٨

                                  دومين سفر آرتين و اولين سفر آراد به مشهد كلي بهمون خوش گذشت مخصوصا اينكه دوستاي بابي همسفرمون بود من واقعا اين سفر رو دوست داشتم هيچ وقت از يادم نميره... مخصوصا اينكه تولدم هم بود🥰 آرتين و آراد شماهم كلي كيف كردين دست بابي جون درد نكنه ٩٨/٤/٢٣ ✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ                       &n...
12 شهريور 1398

عروسی سپیده دیبا

                      عروسی سپیده عزیزم که از انگلیس اومده بود و دلش خواسته بود تو ایران جشن ازدواجش رو برگزار کنه، بچه ها کلی بهتون خوش گذشته بود چون اولین باری بود که جایی میرفتیم و من گذاشتم تنهایی با دوستاتون حسابی شیطنت کنید و ازتون ساعتها تو اون باغ بی خبر بودم، عجیب بود این حرکت از منو بابی کردان ۹۸/۵/۳۱ 🏻 🏻‍⚖️   ...
12 شهريور 1398

❄️برف❄️

اولين برف زيبا كه بعد از سالها انتظار بالاخره حسابي و به اندازه يكهفته كامل تهران رو سفيد پوش كرد خيلي خوشحالم كه پسرا رو زماني كه برف همچنان ميباريد بردمشون برف بازي... ️ ️ ️ واقعا اين برف خاطره انگيز شد براي همه خدايا شكرت ️ ️١٣٩٦/١١/٧ ️ ️...
15 بهمن 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد