آرتین عزیزمآرتین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
آراد عزيزمآراد عزيزم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

مادرانه

دلبندم، بند بند دلت را به خدايى بسپار كه بيشتر از من هوايت را دارد....

سیزده ماهگی آرتین کوچولو

1392/10/9 1:30
نویسنده : mommy
1,162 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عشق مامان

 

سیزده ماهگیت مبارک باشه آرتین نازم. یکسال و یکماهههههه شدی شیطونکم. خیلی برام زود بود بیام بنویسم یکسال و یکماه. وای که چقدر زود گذشت، دیگه بزرگ شدی و رفتی قاطیه مرغا زبان

 آرتینم به خاطر ماه محرم ما نتونستیم برات جشن درست و حسابی بگیریم ولی بجاش یه تولد کوچولوی خانوادگی برگزار کردیم تا اولین سال زمینی شدنت رو دور هم باشیم. ایشالله زنده باشی تا تولد سالهای دیگری از عمرت رو باشکوه تر جشن بگیریم.

الهی قربونت برم که تو این ماه حسابی اذیت شدی. اونم به خاطر یه ویروسه لعنتی که امیدوارم دیگه هیچوقت سروکلش پیدا نشه. حدود دوهفته پیش بود که یه روز از خواب بیدار شدی احساس کردم بدنت داغتر از همیشه هست، بعد از یه حموم کوچولو خوابیدی، وقتی خواب بودی دیدم داری تو خواب ناله میکنی همینطوری که بالاسرت نشسته بودم چشمات رو باز کردی و شروع کردی دس دسی به ثانیه نکشید گلاب به روت روم به دیفال یه عالممممممممه بالا آوردی... این شد شروع مریضی تو. بدون هیچ مقدمه ای یا علائمی. اینقدر این حالت ادامه پیدا کرد تا طبق نظر دکترت مجبور شدیم بستریت کنیمناراحت یکی از سخت ترین روزهای عمرم بود اون روز. اینکه داشتم جیغ و گریه های معصومانت رو فقط نگاه میکردم تا دکترا بتونن رگت رو پیدا کنن و سرم بهت وصل کنن و از دست من هیچکاری ساخته نبود بدترین لحظه زندگیم بود. چهارجای پاتو سوراخ سوراخ کردن تا رگتو پیدا کنن ولی نتونستن تا آخرشم به هزار بدبختی تو دستت سرم وصل کردن اونم با وجود بستن یه آتله سفت و محکم که کلی اذیتت کرد. یادآوری خاطره اون روز برام خیلی سخته و نمیتونم به طور کامل برات توضیح بدم فقط اینو بگم که از شب تا صبح تو کلینیک بستری بودی تا مقدار آبی که از بدنت با استفراغ های مدوامی که داشتی خارج شده بود با سرم جایگزین بشه. یک هفته ای هم تب داشتی حتی یک شب به سی و نه و نیم هم رسید و اصلا با هیچ قرص و دارویی تبت پایین نمی یومد و فقط تونستیم با حوله خیس که مدام روی شکم و سینه ات میکشیدیم تبت رو کنترل کنیم. خلاصه اینکه از خدا میخوام نه تنها پسر کوچولوی ما بلکه همه نی نی کوچولوهای دیگه هیچوقت مریض نشن. همه روزها ، ماهها و سالهای خدا قشنگن ولی خدایا من این ماهی رو که گذشت اصلا دوست ندارم دیگه تکرارش نکن...

کارها و خلاقیتهای آرتین خان توی این ماهی که گذشت:

سه روز مونده بود به تولدت که راه افتادی. حتی قبلش یک قدم هم میترسیدی برداری ولی یهویی یکی دومتری رو خودت رفتی. تشویق

یه شعره که تازگیها سرودی و مدام تکرار میکنی و خودتو باهاش تکون میدی: گاگین گا، گاگین گا (ریتمش مثله کارتون جیمبو) نیشخند

به جاروبرقی و سشوار و شونه میگی گاگیاسوال

مثله طوطی هرچیزی که بهت میگیم تکرار میکنی مخصوصا اگر اون کسی که بهت میگه بابا باشه چون انگاری باهاش کل کل داری چشمک

عاشق نیشگون گرفتن هستی اگر هم کسی رو که مورد حمله قراردادی خدایی نکرده کلمه "آی" از دهنش بشنوی بدتر میکنی و تا یه بلایی سر طرف نیاری ول کن نیستیخنده


عزیزدلم خواهش میکنم دیگه هیچوقت مریض نشوووووو

دوستت دارم عشق من....

تو ادامه مطلب هم عکسای ماه گذشته رو میزارم

کاش این سرم رو به من وصل میکردنگریه

خدایا دیگه آرتینم مریض نشه

اینجا موقعی هست که میخوای مرخص بشی و خداروشکر بهتر از قبل بودی

اولین بار که موهاتو کوتاه کردیم و کلی هم گریه کردی

اولین برف یکسالگی

آرتین قوی ترین مرد جهان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مریم مامی رَسپینا
10 دی 92 14:20
عزیز دلم ایشالا که هیچ وقت دیگه مریض نشی پسر خوشگل عکسها خیلی قشنگ بودن کیک تولد هم بسیاااااااار زیبا بود تولد 13 ماهگیت هم مبارک ارتین کوچولو
mommy
پاسخ
مرسی مریم جون
امیر
11 دی 92 17:16
آرتین عشقه منی بخداااااا
mommy
پاسخ
سارا
11 دی 92 22:37
ﺯﻫﺮﻩ ﺟﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﺁﺭﺗﯿﻦ ﻫﻢ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮐﺎﺭﻥ ﻫﻢ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﯾﺮﻭﺱ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺷﺪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﺭﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﭼﯽ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﯾﺸﺎﻟﺎ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﭘﺎﯼ ﻫﯿﭻ ﻧﯽ ﻧﯽ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻪ
mommy
پاسخ
سارا جون ایشالله دیگه هیچوقت مریض نشن بچه ها من که دیگه طاقت ندارم
اشکان و پروانه
12 دی 92 11:55
امیدواریم همیشه تنش سلامت باشه و خنده رو لباش باشه. عکساش خیلی باحاله (بجز اونایی که سرمش به دستشه) از طرف ما ببوسیدش.
mommy
پاسخ
مرسي دوستاي خوبم
زهرا
12 دی 92 18:30
آخه عزیزم انشالله که دیگه هیچوقت مریض نشه 13 ماهگیت مبارک خاله
mommy
پاسخ
مرسي عزيزم روژان خوشگلمو ببوس
خاله سارا
13 دی 92 13:49
الهی خاله بمیره واسه اون نگاه مریضت. خوب شد من نبودم اونجا وگرنه این نگاه معصومانه و تبدارش دیوونه م میکرد. ایشالله همیشه سالم و تندرست باشه. دابووده ی من
mommy
پاسخ
عاشقتم خاله باربی
ساني مامي شاديسا
21 دی 92 14:06
واااي دوستم از اينكه خوندم آرتين جون مريض بوده خيلي خيلي ناراحت شدم . عكساشو هم كه ديدم يه عالمه بغضم گرفت... انشالله ديگه هيچوقته هيچوقت مريض نشه.. ميدونم لحظات خيلي سختي رو گذروندي... ديدن مريضي اين طفلكي هاي معصوم و بي دفاعي و ناتوانيشون آدم رو زجر ميده . اما عكساي زور آزماييش عالي بودن... يه عالمه بووووووس براي آرتين گلم
mommy
پاسخ
جیران بخشنده
26 دی 92 9:23
13 ماهگیت مبارک عزیزم خیلی ناراحت شدم وقتی اون قیافه بیحالت رو تو عکس دیدم امیدوارم دیگه از این اتفاقا برات نیوفته آرتین قشنگه
mommy
پاسخ
مهدیه
2 بهمن 92 11:04
ایشالا آخرین بار بوده که مریضیش رو میدیدی عزیزم ایشالا همیشه سالم و شاد باشه ووووووووو چه استخر بزرگی. توش غرق نشه آرتین جون!!!!!!!!!!!
mommy
پاسخ
ممنون عزيز دلم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد