دوسال و دو ماهگی آرتین
سلام آرتینم
عزیز دلم ماشالله اینقدر بامزه شدی که نگووووو، بعضی وقتا ی حرفایی میزنی که خیلی شیرینه برام،
همین الان برای اینکه سرت رو گرم کنم و بتونم وبلاگت رو آپ کنم بهت گفتم آرتین برو برای مامی با خونه سازی ماشین درست کن(آخه بازی با لوگوهات رو خیلی دوست داری و همیشه درحال ساختن هستی) تا بیام پیشت که گفتی نهههههههههههههههه شما بیا برای من یه ماشین خوشگل درست کن، کلن این جور بچه ای هستی ، تا حالا نشده یه حرفی بزنم حرفم رو تایید کنی. مثلا برای اینکه سرت رو گول بمالم تا کاری رو انجام بدم بهت میگم آرتین اگر این کار رو انجام بدی بابی شما رو میبره سرزمین عجایب اما شما طبق معمول میگی نههههههههههههه من الان خوابم میاد میخوام بخوابم ، نشد یک بار ما با خوشحالی چیزی رو بهت بگیم که خوشحال بشی و شما تو ذوق ما نزی ، بله اینجور پسری هستی.... همیشه نهههههه میاری.
پسر خوبم دیگه حسابی راه افتادی و جیش و پی پی رو سروقت خودت میگی و دیگه لازم نیست من ببرمت دستشویی ، به موقع خودت اعلام میکنی.
فقط یخورده کم غذا شدی و دیگه مثله قبل غذات زیاد نیست، البته همه چیز رو میخوری ولی نمیدونم چرا زودی سیر میشی و منم اصلا زورت نمیکنم میگم هروقت گشنت بشه خودت میگی.
داداش کوچولوی شما هم حسابی شیطونه مثله خودت ، مدام در حال بازی کردن. الان که دارم برات می نویسم هفته بیست و نهم بارداری هستم ، امیدوارم مثله ماههای گذشته این دو ماه باقی مونده به خوبی تموم بشه و داداشی صحیح و سالم بیاد پیشمون.
دوستتون دارم پسرای عزیزم
اینم داداش آرتین در حال خمیازه کشیدن
آرتین و رسپینا در شهربازی کوروش