شانزده ماهگی
سلام عشق همیشگی من
شانزده ماهگی و عیدت مبارک باشه موش کوچولوی من، با تمام وجودم از خدا میخوام همیشه و همه روزای عمرت بهاری باشه پسر نازنینم.
شروع سال جدید با همه سالهای دیگه واسه ما فرق داشت ، چون ما برعکس سالهای گذشته اینبار تو خونمون نبودیم و با دعوت دایی مهدیِ عزیزم امسال سال جدید رو تو رستوران گردان برج میلاد آغاز کردیم، از شیطونی های شما بگم که کل رستوران رو میخ خودت کرده بودی ینی از ساعت هفت تا ساعت دوازده شب که اونجا بودیم یک ریز بازی و شیطونی کردی، من و بابا هم مدام دنبال شما به اینور و اونور...
یه چیز جالب و یه نیمچه اعتقادِ من مثله خیلی های دیگه این بود که ما برای تحویل سال دعوت بودیم، هفته اول عید رو هم توسط دایی رضای عزیزم دعوت شدیم به رویان (شمال) که خیلی خیلی هم خوش گذشت، هفته دوم رو هم بــــــــاز دعوت بودیم اینبار به نوشهر ، میخوام بگم وقتی سال جدید رو در حال چرخش با دعوت شروع میکنی چه شود.
سوغاتی هفته اول عیدمون از شمال یه سرماخوردگیِ کوچولو بود که با پایان مسافرت دوم تشدید شد و پسرم رو حسابی مریض کرد و الانم که دارم این پست رو میزارم هی شما بیدار میشی و من مجبورم برم دوباره بخوابونمت و بیام و دوباره بنویسم. از دارو خوردنت بگم که اصلا همکاری نمیکنی و من کلی بابت گریه هات ناراحت میشم و از اینکه میبینم اشک میریزی تا داروهات رو بخوری خیلی عذاب میکشم ، غذا هم اصلا تو این دو هفته درست و حسابی نخوردی فقط شیر... امروز موقع داور خوردن همش از دستم فرار میکردی تا میدیدی من دارم با قطره چکون میام پیشت فرار میکردی و خیلی خنده دارتر این بود که چند وقتی هست زیاد تو استخرت نمیری، اما موقع دارو خوردن با کله میری اون تو تازه دراز میکشی که مثلا قایم بشی . الهی قربونت برم من شیطونــــــکم
آرتین عزیزم اینروزا دایره لغاتت خیلی بیشتر از قبل شده .
آرتین یه توپ دارم قل قلی رو بخون : بابام بهم عیدی داد... همینش رو بلدی بقیش ریتم آهنگ رو میگی
سلام کن: یَـــــــــــــلام
کی بریم خونه ی عزیز: بعدا (سرت رو به چپ یا راست کج میکنی و میگی)
گاو چی داره : شششیر
حالت خوبه : بلی (اینقدر شیرین میگی که دلم میخواد بخورمت)
صبحا که از خواب پا میشی نمیدونم چرا این جمله رو میگی : نی نی کوووووو یا پیشی کووووو
یک سری عکس هم از سال جدید میزارم تو ادامه مطلب
آرتین و بهار
باغ پرندگان