آرتین عزیزمآرتین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
آراد عزيزمآراد عزيزم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

مادرانه

دلبندم، بند بند دلت را به خدايى بسپار كه بيشتر از من هوايت را دارد....

بالاخره معلوم شد شما یک...

1391/4/27 12:43
نویسنده : mommy
432 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی سلام

الهی قربونت برم که دیگه بزرگ شدی ، اینقدر بزرگ شدی که تکونات رو حس میکنم عزیزمممممممممم، مامانی امروز میدونی چه روزیه امروز تولد منه ، خیلی روز خوبیه نه اینکه تولد منه اینکه من دیشب یکی از بهترین شبهای عمرم رو گذروندم واقعا از ته دلم میگم خیلی خوشحال بودم چون بابا منو حسابی سوپرایز کرده بود (الهی قربونش برمماچ) خدایا سایه این شوهر خوب رو از سرم کم نکن.

ما دیشب رفتیم بیرون مثلا شام بخوریم بمناسبت تولده من ، اما من وسطای راه دلم درد گرفت به بابا گفتم برگردیم خونه ولی دیدم بابا اصلا انگار دوست نداره به حرفم گوش بده و داره رانندگیش رو میکنه اولش خیلی حرصم گرفته بود که یعنی چی چرا به من اهمیت نمیده بابا که قبلا تا میدید من دلم درد میگیره اگر جایی بودیم سریع برمیگشتیم خونه ولی ایندفعه.... نمیخواستم باهاش بحث کنم که خدایی نکرده دعوامون بشه اونم شبه تولدم

خلاصه رفتیم قلهک ، منم تو قیافه بودم نیشخند تو ترافیک بودیم که بابا گفت میخوای پیاده شیم قدم بزنیم یخورده مغازه ها رو ببینیم شاید دل دردت خوب بشه ، وای کلی حرصم گرفته بوددددد باورم نمیشد نمیدونستم چجوری بگم بابا من دلم درد م ی ک ن ه ناراحتولی بازم جلوی زبونم رو گرفتم گفتم خرابش نکنم امشبو، خلاصه دو سه دقیقه بعد گفتم خب نزدیکه مغازه های سرویس چوبه نوزاد نگه دار قدم بزنیم اما بابا یه جایی پارک کرد که خیلی مونده بود به اون مغازه ها ، ولی بازم هیچی نگفتم چون موقع پیاده شدن سوپراستار رو دیدم حدس زدم میخواد بگه اول بیا شام بخوریم بعد قدم بزنیم بالاخره یه خورده آروم شدم رفتیم تو وقتی از پله ها بالا رفتیم و نزدیکه یه میزه بزرگ شدیم حسابی شوک زده شدمممممممممممممممممم وای بابا منو سوپرایز کرده بود بازم الهی قربونش برم ماچ که همیشه سوپرایزم میکنه ، عاشقشم.

بابا برای تولده من از شبه قبلش با دوستاش هماهنگ کرده بود و همه رو شام دعوت کرده بود که بیان اونجا وقتی من بچه ها رو دیدم اولش خیلی ناراحت شدم چون فکر کردم بهشون گفته تولده منه ولی بابا اصلا به کسی نگفته بود فقط گفته بود یه مهمونیه ، خیلی خوش گذشت مامی میدونی بابا نوزده نفر رو دعوت کرده بود اما چهار نفر نیومدن کار داشتن ولی با این حال یکی از بهترین شبای عمرم بود مخصوصا وقتی که شام رو خوردیم و بابا رفت و با یک کیک صورتیه خیلی خوشگللللللللللللللللللل و خوشمزههههههههههههه اومد بچه ها همه کف کرده بودن چشمک وای نمیدونی مامانی خیلی خوشحالم که بابا منو اینجوری سوپرایز کرد اصلا فکرش رو هم نمیکردم اینقدر شبه به یاد موندنی بشه البته بگم بابا بهم گفت اینا همه کادوی من و جوجه کوشولو هست ، مامی جون دوست دارم این اخلاقت هم به بابا بره همیشه دلش میخواد یجوری آدم رو هیجان زده کنه عشقه اینجور کارهاست ، راستی یه کادوی خیلی خوشگل هم برام خرید که عکسش رو برات میزارم عزیزم، تازه بچه ها کلی عکس انداختن ولی من چون الان بهشون دسترسی ندارم مجبورم صبر کنم تا وقتی دیدمشون عکسارو بگیرم بیام بزارم اینجا تا مامی رو توی روز تولدش که بابای مهربونت براش گرفته بود ببینی چه ذوق زده ست زبان

alfex

اینم یه عکسه دیگه :

بله یه ساعت خیلی خیلی خوشگل از طرف بابا و گل ......

 

 اینم کیک تولد خوشگله من :

این دو تا عکس رو بابا یواشکی از تو ماشینش انداخته

 

خب حالا نوبت منه که بگم شما یک :

Klik hier voor meer gratis plaatjes

25.gif

آره مامانی شما یک پسری ، پسر مامان و بابا . آخ قربونت برم که دلم میخواد زودتر بزرگ بشی و بیایی تو بغلم تا حسابی بوست کنم مامان

پسر گلم میدونی که امروز 26 تیر روزه تولدمه ، و خدا هرکی روز تولدش آرزو کنه آرزوش رو برآورده میکنه ، و منم علاوه بر دعاهایی که برای دیگران کردم بعدش برای شما دعا کردم که ایشالله یه پسر سالم و صالح باشی عزیز دلم ، این دعاها خیلی بهم چسبید چون خیلی خوب حس کردم خدا صدام رو میشنوه آخه میدونی دیشب بارونه خیلی خوشگلی اومد خیلی دلم میخواست برم زیر بارون قدم بزنم تازه الانم بازم داره میاد ، هوا خیلی خوبه خداروشکر ، چی میشه همیشه اینقدر هوا خوب باشه خدا.

مامانی خیلی مواظبه خودت باش

دوستت داریم خیلی زیاد ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان آرشیدا کوچولو
31 تیر 91 11:04
ووواااااااااااای چه سوپرایزی آفرین باباهی مهربون
وای چه پسمل جیگیلی نازی انشالله سالم وباشه دلبر
حالا اسم مثلا آرسین یا آریام یا آرسام
مامانی یه اسم خوشمل خوشمل برا نی نی مون انتخاب کن ها


مرسی دوستم ،
چشم حتما
خیلی ممنون که همیشه به وبلاگ ما سرمیزنی
❤مامان آزی❤
26 مرداد 91 11:33
___________________--------
_________________.-'.....&.....'-.
________________\.................../
_______________:.....o.....o........;
______________(.........(_............)
_______________:.....................:
________________/......__........\
_________________`-._____.-'شاد باشي مهربون
___________________\`"""`'/
__________________\......,...../
_________________\_|\/\/\/..__/
________________(___|\/\/\//.___)
__________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت
___________________)_ |_ (__
________________(_____|_____)
............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*...........



مرسی آزی جون
مامان آرشیدا کوچولو
30 مرداد 91 23:04
دلبری نی نی خوبه فکر کنم حسابی تپل شدی ها آپ کن دیجه خب دلمون آب شد . این خوشتیپ کوچولو اسمش چی قراره بشه ؟؟؟
البته ببخشید ها از کنجکاویه


مرسی عزیزم از این که همیشه به وبلاگ پسرم سر میزنی.
نه اتفاقا هرروز لاغرتر میشم :-) هنوز به وزنه اولیه ام هم نرسیدم متاسفانه ولی خب زیاد نگران هم نیستم چون شنیدم طبیعی هم میتونه باشه
دوستم هنوز باور کن اسمی براش انتخاب نکردیم البته چندتا هست که هنوز تصمیم نهایی رو نگرفتیم ، اگه پیشنهادی برای اسمه پسری داری خوشحال میشم

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد