بای بای پوشک
سلام عشق من
این روزا خیلی خسته ام پسرم ، دو هفته ای میشه که دیگه شما رو پوشک نمیکنم ولی خیلی خیلی سخته برام همش پشیمون میشم میگم ولش کن الان زوده ولی خوب که فکر میکنم میبینم اگر زودتر از پوشک نگیرمت به ضرر خودم تموم میشه چون مامی جونم داداشی داره روز به روز بزرگتر میشه و شکم من هم گنده تر.
معمولا از کارکردن خسته نمیشم اما اینکه باید هر ده دقیقه شما رو ببرم دستشویی حسابی کمر درد و دل درد میگیرم و تا به امروز بیشتر از ده بار خودت رو خیس کردی و سه بار هم تو شورتت پی پی کردی... میدونم نباید ناراحت بشم اما بعضی وقتا واقعا کم میارم .
واقعا چقدر سخته این پروسه از پوشک گرفتن برای من ، کاش مثله از شیر گرفتنت یکی دو روزه تموم میشد. اما اشکال نداره عزیز دلم ، نفسم ، کوچولوی من . مادر بودن این سختی ها رو هم داره دیگه...
راستی امروز آغاز هفته بیست و چهارم بارداری منه... پسرکم حسابی شیطونه حتی از داداش آرتین هم خیلی خیلی تحرکش بیشتره.
آرتینم شما برای خودت یه اسم واسه داداشت انتخاب کردی. آبلین !!!! بیشتر وقتا میایی بهش سلام میکنی و میگی آبلین اون تو گیر کردی
پسرای دوست داشتنی ما ، مامان و بابا حسابی عاشقه دوردانه هاشون هستن